در مسافرت،اگر انسان قصد ماندن ده روز تمام یا بیشتر در یکجاداشته باشد،باید نمازهایش را تمام بخواند.اگر نیت واقعى او،ماندنکمتر از ده روز است،نمىتواند در ظاهر قصد ده روز کند و تمام بخواند.
اگر قبل از تمام شدن ده روز،به دلایلى تصمیم انسان عوض شد وتصمیم به بازگشت گرفت، روزهاى باقیمانده را هم باید تمام بخواند.
اگر کسى مسافرت کند و به وطن خود برود،هر چند کمتر از ده روزبماند،نمازهایش تمام است.مگر آنکه از وطن خود اعراض کرده وبنایش بر بازنگشتن باشد،که حکم مسافر دارد.
زادگاه انسان،وطن اصلى اوست،مگر آنکه از آنجا اعراض کند.
محل دیگرى را هم که انسان براى اقامت دائمى انتخاب مىکند،وطنغیر اصلى او به حساب مىآید.کسى که در دو جا زندگى مىکند،هر دوجا وطن او محسوب مىشود.تا انسان،قصد ماندن همیشگى در جایىغیر از وطن اصلى نداشته باشد،وطن او حساب نمىشود،مگر آنکه بدونقصد ماندن،آنقدر بماند که مردم بگویند آنجا وطن اوست.
کسى که مسافرت،شغل اوست(مثل رانندگان،خلبانان و...)یاشغلش به گونهاى در ارتباط با سفر است که همواره در تردد و رفت و آمداست،نمازهایش را باید تمام بخواند.(توضیح بیشتر در رسالههاست).
مسافر،در چهار جا مىتواند نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند:
1-مسجد الحرام
2-مسجد النبى
3-مسجد کوفه
4-حرم سید الشهداء و مسجد متصل به حرم آنحضرت. (48)
در این موارد،براى فیض بیشتر بردن از معنویات این اماکن،مسافرمجاز است نمازش را تمام بخواند
مسافر،در مدت مسافرت و در راه،با هشتشرط،نمازهاى چهاررکعتى خود را باید شکسته و قصر(دو رکعت)بجا آورد: (46) شرط اول:آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.
شرط دوم:آنکه از اول مسافرت،قصد هشت فرسخ را داشته باشد.
شرط سوم:آنکه در بین راه،از قصد خود بر نگردد.
شرط چهارم:آنکه نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ،از وطنخود بگذرد،یا ده روز یا بیشتر در جایى بماند.
شرط پنجم:آنکه براى کار حرام سفر نکند و سفرش،سفر معصیتنباشد.
شرط ششم:آنکه از صحرانشینان بیابان گرد نباشد.
شرط هفتم:آنکه شغل او مسافرت نباشد.
شرط هشتم:آنکه به حد ترخص (47) برسد.