سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فروشگاه اینترنتی روم-دکور
سخنی از سخنان حکمت که مرد مؤمن می شنودـ و به آن عمل کند یا آن را بیاموزد ـ بهتر از عبادت یک سال است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :16
بازدید دیروز :14
کل بازدید :488355
تعداد کل یاداشته ها : 48
103/1/10
7:31 ع
موسیقی

سپاس نعمت‏هاى حقتعالى،نشان معرفت و ادب و بندگى است.درآیات و روایات،به مسئله شکرگزارى از نعمت‏ها،بسیار سفارش شده واینکه یاد نعمت‏ها،محبت انسان را به خدا زیاد مى‏کند و نعمتهاى الهى‏را مستدام و افزون مى‏گرداند. (15)

گرچه شکر نعمت‏ها،از توان و طاقت‏بشر بیرون است،ولى انسان‏باید به هر قدر که مى‏تواند، سپاسگزارى احسان و نعمت و نیکى پروردگارباشد.یکى از شکلهاى شکر،سجده بر خاک کردن و پیشانى بر خاک‏نهادن در برابر خداوند و شکر گفتن اوست.

و«سجده شکر»یکى از تعقیبات نماز به حساب آمده است. (16) مرحوم علامه مجلسى،تمام جلد 83 بحار الانوار را(جز چند صفحه آخر)

به روایات تعقیبات نماز اختصاص داده و 63 حدیث،پیرامون سجده شکر،از ائمه اطهار(ع) نقل کرده است.

سجده بعد از نماز،شکرانه توفیق انجام نماز است. (17) در سجده شکر،سه مرتبه‏«شکرا لله‏»کافى است،ولى در حدیث‏است:اگر انسان به طول یک نفس،«یا رب،یا رب‏»بگوید:خداوند به او خطاب مى‏فرماید:«لبیک!ما حاجتک؟»حاجت تو چیست تا انجام‏دهم؟ (18)

                                        

الحمد لله رب العالمین
87/2/22::: 6:0 ص
نظر()
  
  

یکى دیگر از تعقیبات نماز،تسبیحات حضرت زهرا(ع)است.یعنى‏گفتن 34 مرتبه الله اکبر،33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبه سبحانه الله،پس‏از فراغت از هر نماز.این تسبیحات را رسول خدا(ص)به دخترش‏فاطمه(ع)تعلیم داد و بر گفتن آن،بسیار سفارش شده است و پاداش بسیاردارد.

امام باقر(ع)مى‏فرماید:در میان ستایش‏ها،بهتر از تسبیحات حضرت‏زهرا(ع)نیست،و اگر بود، رسول خدا(ص)به فاطمه(ع)تعلیم‏مى‏داد. (11) در روایات متعددى،تاکید شده به همراه داشتن تسبیح 34 دانه‏اى ازخاک مقدس امام حسین(ع)و اینکه ذکر گفتن با آن،ثواب زیاد داردو حتى گرداندن آن،بدون ذکر هم ارزشمند و خوب است. (12) و در حدیثى است که:خود آن دانه‏ها ذکر مى‏گویند. (13) تربت‏حسین(ع)،یادآور حماسه‏هاى کربلا و احیاگر«فرهنگ‏شهادت‏»است و انس انسان را با رهبرى الهى،جهاد،شهادت،ایثار،سیدالشهداء، مبارزه با ستم و انتقام از ظالمان را بیشتر مى‏کند.

تسبیحات حضرت زهرا(ع)به ترتیبى که گفته شد،حتى در کتب‏حدیثى اهل سنت نیز آمده، (14) ولى هیچکدام نگفته‏اند که نام این‏تسبیحات،تسبیح حضرت زهراست!!...

                                                                   

یا زهرا یازهرا زهرا یا زهرا
87/2/20::: 6:0 ص
نظر()
  
  

از جمله کارهاى تعقیباتى،درود و صلوات فرستادن بر نیکان وزبده‏هاى کمال بشرى،و لعن و نفرین بر مظاهر شرک و پلیدى وسردمداران کفر و ستم است.

در آنچه به عنوان دعاهاى تعقیب آمده،هم به موارد متعددى از«صلوات‏»بر مى‏خوریم،همه به مواردى از لعن و این،گوشه‏اى از تولى‏و تبرى در یک مکتب زنده و جهت‏دار است.

صلوات‏ها که نقل شده به جاى خود.حتى در نمونه‏هاى فراوانى،خود«اللهم صل على محمد و آل محمد»،به عنوان یکى از تعقیبات‏نمازها بیان شده است.

اما در مورد لعن:امام باقر(ع)مى‏فرماید:

«اذا انحرفت عن صلاة مکتوبة فلا تنحرف الا بانصراف لعن بنى‏امیة‏» (8) هر گاه نماز واجب را تمام کردى،جز با لعن بنى امیه،از جاى خودحرکت نکن.

چرا که آن دودمان ننگین و تبهکار،نمونه طاغوت‏ها و از بارزترین‏چهره‏هاى مخالفت‏با خط رهبران معصوم و آل پیامبر بودند و مستحق‏هر گونه نفرت و نفرین!

امام صادق(ع)در پى هر نماز،به چهار مرد و چهار زن(که ازدشمنان سر سخت مقام مامت‏بودند)لعن و نفرین مى‏کرد. (9) چه زیباست اسلامى که در کنار برنامه‏هاى عبادى و الهى خویش،بیزارى از ستمگران و مفسدان و طاغوت‏ها را هم جزء برنامه‏هاى خود،ساخته و نماز و عبادات و حج آن،همراه با برائت و اعلام تنفر از کفار ومشرکان و منافقان است. (10 پس تعقیبات نماز،برخوردار از نوعى فریاد لعنت‏بر دشمنان خدا ومخالفان خط رهبرى الهى است.

                                                        

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
87/2/18::: 1:49 ع
نظر()
دعا ،
  
  

امام صادق(ع)مى‏فرماید:همین که از نماز واجب فارغ شدى،به‏دعا و تعقیب نماز مشغول باش. (3) و مى‏فرماید:دعا پس از نماز صبح و ظهر و مغرب،مستجاب مى‏شود. (4) و نیز:تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها(34 مرتبه الله اکبر،33مرتبه الحمد لله و 33 مرتبه سبحان الله) از هزار رکعت نماز مستحب،نزدخداوند بهتر است. (5)

و در حدیث مى‏خوانیم:هر کس این تسبیحات را بگوید،به آیه (و اذکروا الله کثیرا احزاب/41) که بمعناى زیاد یاد کردن خداونداست،عمل کرده است. (6)

البته دعا و تعقیبات به جاى خود،و ادامه کار و تلاش هم به جاى‏خود.و هیچکدام مانع یکدیگر نیست.بعضى مى‏پندارند اگر به جاى‏دعا،سراغ کار بروند،کامیاب‏تر و موفق‏ترند. رسولخدا(ص)مى‏فرماید:

«التعقیب بعد صلاة الفجر ابلغ فى طلب الرزق‏» (7) دعاى پس از نماز صبح،براى زندگى و جلب رزق،مؤثرتر است.

 

دعا و نیایش
87/2/15::: 2:29 ع
نظر()
دعا ،
  
  

نماز،از حقوق خدا بر عهده انسان است و انجام درست و به موقع آن،بر انسان مکلف واجب است.

کسى که نماز واجب خود را به هر دلیل در وقت آن نخوانده است،مانند:فراموشى،بیهوشى، مستى،یا عدم امکان و از روى اجبار،یا ازروى سهل انگارى و معصیت،و یا آنکه خوانده ولى باطل بوده و بعدافهمیده است،باید آن نمازها را که نخوانده یا باطل بجا آورده،قضا کند.

البته نمازهاى روزانه‏اى را که زنان در حال حیض یا نفاس‏نمى‏خوانند،قضا ندارد.

کسى که نماز قضا دارد،باید در خواندن آن کوتاهى نکند،ولى‏واجب نیست فورى آنرا بجا آورد.

انسان تا زنده است،اگر چه از خواندن نمازهاى خود عاجز باشد،دیگرى نمى‏تواند نمازهاى او را قضا نماید.

نماز قضا را مى‏توان با جماعت‏خواند.و لازم نیست نماز هر دو یکى باشد.مثلا مى‏توان قضاى نماز صبح را،در جماعت نماز مغرب و عشاءخواند،یا برعکس.

نمازى که از انسان فوت شده،از نظر تعداد رکعات،به همان صورت‏باید قضا شود.مثلا انسان مى‏تواند در مسافرت،قضاى نماز چهار رکعتى رابه صورت تمام بخواند.و اگر مثلا در مسافرت، نماز ظهر از انسان قضاشده،در وطن باید آن را به صورت دو رکعتى قضا کند.

(براى آشنایى با مسائل ریزتر نماز مسافر و نماز قضا،به‏«توضیح المسائل‏»رجوع کنید.)

پى‏نوشتها:

1- وسائل،ج 5 ص 375،کنز العمال،ج 8 حدیث 22799.

2- من لا یحضره الفقیه،ج 1 ص 377.

3- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 488.

4- کنز العمال،ج 8 حدیث 22815 از پیامبر اسلام(ص).

5- کنزالعمال،ج 8 حدیث 22818 و 22827.

6- کنزالعمال،ج 8 ص 258.

7- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 487،رساله حضرت امام،مسئله 1400.

8- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 488.

9- کنزالعمال،ج 8 ص 256.

10- و اذا قاموا الى الصلوة قاموا کسالى(نساء،آیه 142).

11- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 488.

12- همان مدرک.

13- همان مدرک،ص 689،وسائل،ج 5 ص 373.

14- سفینة البحار،ج 1،جماعت.

15- کنز العمال،ج 8 حدیث 22792.

16- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1400.

17- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1402.

18- وسائل،ج 5 ص 377.

19- کنزالعمال،ج 8 ص 255.

20- و21- سفینة البحار،ج 1،جماعت.

22- و23- من لا یحضره،ج 1 ص 377.

24- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 490.

25- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 491،وسائل،ج 5 ص 416.

26- وافى،ج 2 ص 177.

27- و28- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 491.

29- وسائل ج 5 ص 417 و مستدرک،ج 1 ص 492.

30- اعراف،آیه 31.

31- نورالثقلین،ج 2 ص 19.

32- و33- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 492.

34- من لا یحضر،ج 1 ص 381.

35- وافى،ج 1 ص 177،مستدرک الوسائل،ج 1 ص 492 و 493،وسائل،ج 4 ص 419.

36- من لا یحضر،ج 1 ص 378.

37- تحریر الوسیله،ج 1،بحث امام جماعت.

38- بحار،ج 75 ص 248.

39- بحار،ج 67 ص 1-

40- استبصار،ج 3 ص 12.

41- وسائل،ج 18 ص 291.

42- استبصار،ج 3 ص 13.

43- وسائل،ج 18 ص 295.

44- جواهر،ج 13 ص 277،تحریر الوسیله،ج 1،شرایط امام جماعت.

45- تحریرالوسیله،شرایط امام جماعت.

46- هر یک از این شرایط،داراى مسائل و جزئیات بسیارى است که توضیح آنها را از رساله‏مطالعه کنید.

47- حد ترخص یعنى جایى که با رسیدن به آنجا،انسان دیگر دیوار شهر را نبیند و صداى‏اذان آنرا نشنود(توضیح المسائل حضرت امام).

48- رساله حضرت امام،مسئله 1356.


87/2/14::: 11:41 ص
نظر()
  

در مسافرت،اگر انسان قصد ماندن ده روز تمام یا بیشتر در یکجاداشته باشد،باید نمازهایش را تمام بخواند.اگر نیت واقعى او،ماندن‏کمتر از ده روز است،نمى‏تواند در ظاهر قصد ده روز کند و تمام بخواند.

اگر قبل از تمام شدن ده روز،به دلایلى تصمیم انسان عوض شد وتصمیم به بازگشت گرفت، روزهاى باقیمانده را هم باید تمام بخواند.

اگر کسى مسافرت کند و به وطن خود برود،هر چند کمتر از ده روزبماند،نمازهایش تمام است.مگر آنکه از وطن خود اعراض کرده وبنایش بر بازنگشتن باشد،که حکم مسافر دارد.

زادگاه انسان،وطن اصلى اوست،مگر آنکه از آنجا اعراض کند.

محل دیگرى را هم که انسان براى اقامت دائمى انتخاب مى‏کند،وطن‏غیر اصلى او به حساب مى‏آید.کسى که در دو جا زندگى مى‏کند،هر دوجا وطن او محسوب مى‏شود.تا انسان،قصد ماندن همیشگى در جایى‏غیر از وطن اصلى نداشته باشد،وطن او حساب نمى‏شود،مگر آنکه بدون‏قصد ماندن،آنقدر بماند که مردم بگویند آنجا وطن اوست.

کسى که مسافرت،شغل اوست(مثل رانندگان،خلبانان و...)یاشغلش به گونه‏اى در ارتباط با سفر است که همواره در تردد و رفت و آمداست،نمازهایش را باید تمام بخواند.(توضیح بیشتر در رساله‏هاست).

مسافر،در چهار جا مى‏تواند نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند:

1-مسجد الحرام

2-مسجد النبى

3-مسجد کوفه

4-حرم سید الشهداء و مسجد متصل به حرم آنحضرت. (48)

در این موارد،براى فیض بیشتر بردن از معنویات این اماکن،مسافرمجاز است نمازش را تمام بخواند


  

مسافر،در مدت مسافرت و در راه،با هشت‏شرط،نمازهاى چهاررکعتى خود را باید شکسته و قصر(دو رکعت)بجا آورد: (46) شرط اول:آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد.

شرط دوم:آنکه از اول مسافرت،قصد هشت فرسخ را داشته باشد.

شرط سوم:آنکه در بین راه،از قصد خود بر نگردد.

شرط چهارم:آنکه نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ،از وطن‏خود بگذرد،یا ده روز یا بیشتر در جایى بماند.

شرط پنجم:آنکه براى کار حرام سفر نکند و سفرش،سفر معصیت‏نباشد.

شرط ششم:آنکه از صحرانشینان بیابان گرد نباشد.

شرط هفتم:آنکه شغل او مسافرت نباشد.

شرط هشتم:آنکه به حد ترخص (47) برسد.


87/2/14::: 11:39 ص
نظر()
  

 

مهدی بیا

ای خدایی که در این نزدیکی

زیر سجاده کنار گلدان

نزد آن کاج بلند

ایستاده به من مینگری

دوستت دارم

که تو را میخوانم

با همه احساسم

نه به این خاطر که من از باغچه گلی برچینم

نه تو را میخوانم که برای شادی

نه برای سرافرازیم از بهر کلاس

که "تو"را میخواهم

مرهم قلب شکسته

قوت بازوی خسته

که ز جابرخیزم

که بگویم هستم

و"تو"رامیخوانم

به چه عنوان گویم

من" تو" را میخواهم

شاید این دل ز برای تو چنین میخواند

شاید این اشک روان شوق دیدار چنین دیده ولی

"تو"چرا پنهانی؟

ز چه من خواب روم؟

شوق دیدار تو دارم اما

ز که پرسم نشان دل را

به چه سو بهر تجسس بروم؟

دل من میگوید تو مرا می بینی

پس چرا می لرزم؟

زانوانم سست است

ای همیشه یارم

قلب من تاریک است

مثل معدن سخت است

دل من از سنگ است

مثل یک شمشیر است

یا مرا خواهد کشت

یا ترا خواهد برد

تو مرا میخوانی

یاریم میداری

گوش من معیوب وچشم من هم کور است

اشک من ارزان است

غم من اندوه است

سخن راست من الله است

کفر و ایمان همگی یکرنگند

تو همه میدانی

تو مرا میبینی

سوی من میایی

پشت در میمانی

"من" تو را میرانم

تو همانی که به من نان دادی

آسمان را دادی

یک سبد پر ز گلابی دادی

تو به من بخشیدی

شب و خورشید و دلی پرآواز

من تو را میبینم

تو خدایی

تو همان مردک پیری که به من خرما داد

تو همان احساسی که به من یاری داد

تو همان آقایی که میاید یکروز

ازسوی قبله من

معدن عشق و وفا

من تو را میبینم

شوق پرواز تو دارد این دل

ای خدا کار من این است تا شب

دل من بهر نوایی تنگ است

خاطرم آسوده که تو این جا هستی

و مرا میبینی

نگهت سوی من است

این مبالات من است

سر من بهر رضایت خم و دل

بهر یک جرعه می سوی کمال آمده است

ای خدا تنهایم

بنگر غمهایم

این دل پر آهم

دست دل من بهر نیاز آمده است

من تو را میخواهم

تو بیا تا شود این جا یکسر

پر ز عطر ونفست

پر زآوای مسیحای زمان

حجت ابن الحسن آن کارگشا

قله درد و غم ما بشکن

مهر وسرسبزی وایمان

تو به ما عیدی ده

من هنوز منتظرم

تا بیاید آن روز

جمعه ای نزدیک است

آسمان پر بگشا

منتظر میاید منتظر میاید

این شعر از سروده های خودم است.

البته من خودمو شاعر نمیدونم برای همین می دونم کاستی های زیادی داره.

پس با نظرات گرمتون کمکم کنید تا کاستیهاشو برطرف کنم.

 

 

 

 

 

 

 


87/1/30::: 12:10 ع
نظر()
  
  

 

وفات

مرغ دلم راهی قم میشود

در حرم امن تو گم میشود

عمه سادات بگو کیستی؟

فاطمه یا زینب ما نیستی؟


87/1/29::: 3:55 ع
نظر()
  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
  • کد نمایش افراد آنلاین