سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فروشگاه اینترنتی روم-دکور
خداوند متعال، بنده ای را دوست دارد که چون بفروشد، آسانگیر باشد ؛ چون بخرد، آسانگیر باشد ؛چون قضاوت کند، آسانگیر باشد ؛ و چون قضاوت بخواهد، آسانگیر باشد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :12
بازدید دیروز :31
کل بازدید :490637
تعداد کل یاداشته ها : 48
103/9/5
8:15 ص
موسیقی

از آنجا که در امام جماعت،برترى و فضیلت‏بر دیگران شرط است،اگر در موقعیتى،چند نفر شایستگى آنرا داشتند که به آنان اقتدا شود،باز هم اوصاف و شرایطى به عنوان اولویت در روایات مطرح است که‏آموزنده است و گرایش به ارزشها و انتخاب بهتر را مى‏آموزد.از جمله:

1- کسى که قرائت نمازش بهتر باشد(اقرئهم)

2- کسى که در هجرت،پیشقدم باشد(اقدمهم هجرة)

3- کسى که دین‏شناس‏تر و در مراتب علمى برتر باشد (اعلمهم‏بالسنة و افقههم فى الدین)

4- کسى که سن بیشترى داشته باشد(فاکبرهم سنا)

5- کسى که انس او با قرآن بیشتر باشد.

6- کسى که زیباتر و خوشروتر باشد. (35)

7- صاحب منزل،از مهمان در امام جماعت‏شدن مقدم است.

8- امام جماعت دائمى،بر افراد تازه وارد به مسجد،مقدم است.

در میان امتیازات،به مسئله‏«عالم بودن‏»بیش از هر چیزى تکیه شده‏است.این دانایى و اعلمیت،در همه مواردى که نوعى رهبرى و پیشوایى‏در کار است،شرط و امتیاز است.

در حدیث است:

«من صلى بقوم و فیهم من هو اعلم منه لم یزل امرهم الى السفال الى‏یوم القیامة‏» (36) کسى که امامت نماز و پیشوایى گروهى را به عهده بگیرد،در حالیکه میان آنان،داناتر از او هم باشد، وضع آن جامعه تا قیامت،همواره رو به‏سقوط و پستى است.

البته همچنانکه در حدیثى گذشت،امام جماعت‏باید مورد پذیرش وقبول مردم باشد.این مقبولیت،از راه علم و پاکى و عدالت و تواضع واخلاق نیکو بدست مى‏آید.

نباید غفلت داشت که گاهى دشمنان و اهل نفاق،براى ضربه زدن‏به اسلام و روحانیت،امام جماعتى را با شایعه و تهمت و دروغ،بدنام‏مى‏کنند تا او را به انزوا بکشند.هشیارى مردم، خنثى کننده این نقشه‏شیطانى است.پشت‏سر کسى نباید به جماعت ایستاد که با فسق و گناه وبدرفتارى،مقبولیت‏خود را از دست داده است،نه آنکه دستهاى مرموزدشمن،او را از نظرها انداخته باشد!...

عدالت در امام جماعت

از شرایط امام جماعت،عادل بودن است.

عدالت را در کتب فقهى تعریف کرده‏اند.فقهاى گرانقدر،از جمله‏حضرت امام خمینى(قدس سره)مى‏فرمایند:

عدالت،یک حالت درونى است که انسان را از ارتکاب گناهان‏کبیره،و تکرار و اصرار نسبت‏به گناهان صغیره باز دارد. (37) پاکى،تقوا،دورى از گناه،از نشانه‏هاى عدالت است.بنا به‏اهمیت این صفت،در نظام اسلامى یکى از امتیازات به حساب آمده ودر فقه اسلامى و قانونى اساسى، داشتن آن براى مسئولان بلند پایه ومشاغل حساس،شرط است و کارهاى مهم کشور و امور مردم،باید بدست افراد عادل انجام گیرد.

به برخى از این موارد که عدالت‏شرط است،توجه کنید:

در مسائل عبادى،امام جماعت‏باید عادل باشد.

در مسائل سیاسى عبادى،مثل نماز جمعه،خطیب و امام جمعه بایدعادل باشد.

در مسائل سیاسى و حقوقى،(همچون نمایندگى مجلس و تصویب‏قوانین)نظر فقهاى عادلى بنام‏«شوراى نگهبان‏»معتبر است.

در مسائل حقوقى،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،باید با گواهى‏افراد عادل باشد.

در مسائل تربیتى،اجراى حدود اسلامى و تادیب ظالم و خلافکار،وقتى است که افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند.

در مسائل اقتصادى،بیت المال باید دست افراد عادل باشد.

در مسائل اجتماعى و فرهنگى،پخش و نشر خبرها،باید دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمى‏توان کرد،مگر پس ازتحقیق و تفحص.

در مسائل نظامى،فرمانده کل قوا،با رهبرى است،که عدالت‏شرط‏آنست.

پس عدالت،از ارکان مهم در نظام حکومتى اسلام و واگذارى‏مسئولیت‏هاى اجتماعى و تنظیم امور زندگى است.

راه شناخت عدالت

گرچه برخوردارى از عدالت،و داشتن ملکه ترک گناه،از اموردرونى افراد است،ولى با علائم و نشانه‏هایى که در زندگى و عمل افرادبروز مى‏کند،مى‏توان به بود و نبود آن در افراد،پى برد.در روایات، برخى از این علائم به چشم مى‏خورد و بعضى ملاک‏ها بیان شده که باوجود آنها، مى‏توان کسى را عادل شمرد.

از امام صادق(ع)پرسیدند:عادل کیست؟

فرمود:

«اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و کفه عن‏المظالم‏» (38) کسى که چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه،ودستش را از ظلم حفظ کند:

پیامبر خدا(ص)نیز در حدیثى انسان جوانمرد و عادل را چنین معرفى‏مى‏کند:

«من عامل الناس فلم یظلمهم و حدثهم فلم یکذبهم و وعدهم‏فلم یخلفهم فهو ممن کملت مروته و ظهرت عدالته...» (39) کسى که با مردم،در معاملات،ستم نکند و در سخن،دروغ نگوید و در وعده‏هایش تخلف نکند،او از کسانى‏است که مروتش کامل و عدالتش آشکار است.

از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از کجا بشناسیم؟

فرمود:همین که کسى اهل حیا و عفت‏باشد و در خوراک و گفتار وشهوت،خود را به گناه نیالاید،و از گناهان بزرگى مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،...(که مورد تهدید قرآن است) بپرهیزد،و جز در مواردى‏که عذر دارد،از شرکت در جماعت مسلمین دورى نکند،چنین انسانى‏عادل است و تفتیش از عیوب او و غیبت او بر مردم حرام است... (40) در روایات دیگرى مى‏خوانیم:

به آنکس که نمازهاى پنجگانه را به جماعت‏بخواند،خوشبین باشیدو گواهى او را بپذیرید. (41) شاید آنچه را که فقهاء،به عنوان‏«حسن ظاهرى‏»در عدالت‏بیان‏مى‏کنند،همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین ونبودنش در مراکز فساد و گناه،مایه اعتماد مردم شود و او را از این‏طریق،انسان عادل و درست کارى بشناسند.

امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان مى‏فرماید:

همین که اهل حجاب و از خانواده‏هاى محترم بود و از شوهر خویش‏اطاعت مى‏کرد و از کارهاى ناپسند و جلوه‏گرى‏هاى ناروا پرهیز داشت،عادل است. (42) در بعضى روایات،«فاسق‏»را کسانى مى‏داند که به خاطر گناهان‏زشت علنى،در جامعه شلاق خورده،یا میان مردم مشهور به خلاف وبدکارى یا مورد سوءظن باشند. (43) البته معناى عدالت در یکنفر،آن نیست که در طول عمر،مرتکب‏گناهى نشده باشد،چرا که این ویژگى،تنها در انبیاء و اولیاء معصوم‏است، ولى همین که ما،در ظاهر،از او گناه بزرگى ندیده باشیم،کافى‏است.

این نیز ناگفته نماند که:اگر کسى خود را عادل نمى‏داند،و حتى به مردم بگوید که من عادل نیستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،مى‏تواند امام جماعت‏شود و مردم نیز مى‏توانند به او اقتدا کنند و اگرمردم،مایل به اقتدا باشند،نباید سرپیچى کند. (44) و حتى اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود که امام جماعت،عادل نبوده،نمازهایى را که‏پشت‏سر او خوانده‏اند صحیح چرا بعضى به جماعت نمى‏روند؟ است و اعاده لازم نیست. (45)

با همه پاداشها و آثارى که براى نماز جماعت وجود دارد،برخى ازاین فیض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهدیم که بسیارى،به آن‏بى اعتنا و کم رغبت‏اند و حتى در همسایگى مسجد به سر مى‏برند،ولى‏در جماعت مسلمین حاضر نمى‏شوند و مسجدها،گاهى به صورت‏ناراحت کننده و دردآورى خلوت است.

علت‏شرکت نکردن افراد در نمازهاى جماعت،گوناگون است.

بعضى واقعا عذر دارند و دلیلشان پذیرفتنى است،ولى در بسیارى موارد،بهانه‏هایى پوچ، بیشتر نیست.مرورى به اینگونه دلایل و بهانه‏هامى‏کنیم:

بعضى،از پاداشهاى نماز جماعت،غافلند.

برخى،از بدرفتارى برخى نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعت‏بى رغبت مى‏شوند.

بعضى،تنها بد اخلاقى امام جماعت را،بهانه عدم شرکت‏خود قرارمى‏دهند و آنرا منافى با عدالت او به حساب مى‏آورند.

بعضى،بخاطر همفکر نبودن امام جماعت،با دیدگاههاى سیاسى آنان‏نسبت‏به موضوعات و اشخاص و...از شرکت در جماعت،دورى‏مى‏کنند.

بعضى،بخاطر مشغولیت‏هاى اقتصادى و اجتماعى و گرفتارى‏هاى‏روزمره،از پاداشهاى عظیم نماز جماعت محروم مى‏شوند.

بعضى،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد مى‏شوند و دیگرنمى‏روند.

بعضى،عیب‏هاى بستگان و نزدیکان امام جماعت را به حساب اومى‏گذارند و او را قبول ندارند.

بعضى،شرکت‏خود را در نماز جماعتى را،مایه تقویت و بزرگ شدن‏پیشنماز در جامعه مى‏دانند و از آن پرهیز دارند،بى آنکه دلیلى روشن بربیعدالتى امام جماعت داشته باشند.

بعضى،از روى غرور،حاضر نیستند در نماز جماعت‏یک امام جوان‏یا فقیرزاده،اما پاک و متعهد و لایق،شرکت کنند.

برخى هم،تن‏پرور و تنبل‏اند و در عبادات،بى حوصله و کسل‏اند ونماز جماعت را،بجاى آنکه کار بدانند،بار مى‏دانند و به سختى‏حاضرند دست از کارهاى دیگر بکشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند.

بعضى نیز،از طول کشیدن نماز جماعت،از مسجد مى‏گریزند.

بعضى نیز،از متولى یا دست‏اندرکاران مسجد،خوششان نمى‏آید،ازاین رو به نماز جماعت نمى‏آیند.

اینها گوشه‏اى از علل سردى برخى نسبت‏به حضور در نماز جماعت‏بود.

همانطور که دیدید،بیشتر اینها،بهانه‏هایى غیر قابل اعتناست. اگر آگاهى و رشد دینى مردم به حدى برسد که عوامل یاد شده راکنار بگذارند،و با خلوص و همدلى،در صفوفى منظم کنار هم بنشینند،به پاداش‏هاى عظیم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقى پیشنماز را،مغایر با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و...به برکات و آثار مثبت فراوان این‏«گردهمایى دینى‏»

بیندیشند،خواهیم دید که مساجد،رونق بیشترى خواهد یافت و خلوتى‏نمازهاى جماعت،از میان خواهد رفت.

البته،صلاحیت‏هاى علمى و اخلاقى پیشنماز،و محیط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شایسته و احترام‏آمیز با شرکت کنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،مى‏تواند سهم عمده‏اى در جذب‏آنان به مسجد،این کانون وحدت و معنویت داشته باشد.

سهم مسئولان فرهنگى،تبلیغى و تربیتى کشور نیز در این زمینه،مهم‏است.

اگر مربیان محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعت‏هاشرکت کنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بایستند،یا به مساجدبروند،الهام بخش دیگران نیز خواهد بود.

اگر مدارس،در کنار مساجد ساخته شود،براى حضور دانش‏آموزان‏در نمازهاى جماعت، تسهیلى به حساب مى‏آید.


  
  • کد نمایش افراد آنلاین