در میان نوافل،«نماز شب»جایگاه خاصى دارد و تاکید فراوانى کهدر آیات قرآن و احادیث در باره آنست،به مراتب بیش از نمازهاى دیگرمستحب است و به همین جهت،اولیاء خدا بر آن مداومت و مواظبتداشتند و به تهجد و عبادت نیمه شب مىپرداختند.تا آنجا که نماز شبرا خداوند،بر بنده محبوبش حضرت محمد(ص)واجب ساخته و چنین فرمان داده بود:
«و من اللیل فتهجد به نافلة لک» (27) بخشى از شب را بعنوان نافله به تهجد بپرداز و سحر خیزى کن.
قرآن،در توصیف کسانى که نیایشگران شب و اهل نماز شباند،چنین مىفرماید:
«و المستغفرین بالاسحار» ، (28) استغفار کنندگان در سحرها «و الذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما» (29) آنانکه در حال سجود و قیام،براى خدا شب زندهدارى مىکنند.
«کانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون» (30) مردان خدا،مقدار کمى از شبرا مىخوابیدند.
در آیه دیگر مىخوانیم:مردان خدا براى انجام نیایش سحرگاهان ونماز شب،از بستر گرم فاصله مىگیرند و به نماز شب مشغول مىشوند،پاداش آنان،غیر از بهشت و حوریان و... چیزهایى است که خداوندبرایشان ذخیره کرده که موجب روشنى دیدگانشان است: «فلا تعلمنفس ما اخفى لهم من قرة اعین» (31)
از این رو،نماز شب،مورد عنایت تمام انبیاء بوده (32) و رسولخداچندین مرتبه حضرت على را به نماز شب سفارش نموده و فرمود:«علیکبصلاة اللیل،علیک بصلاة اللیل،علیک بصلاة اللیل» (33) بر تو باد،نماز شب.(سه مرتبه)
و در حدیث است:
«شرف المؤمن صلاته باللیل» (34) شرف مؤمن به نماز شب اوست.
و امام صادق(ع)فرمود:در خانههایى که نماز شب خوانده مىشود و قرآنتلاوت مىگردد،آن خانهها نزد آسمانیان،همچون ستارهها درخشانند. (35)
گذشته از آن،سحرخیزى و استفاده از هواى مفید آن هنگام،براىبدن،نشاط آور است و در حدیث است که:«قیام اللیل مصحة البدن» (36) شب زندهدارى،بدن را تندرست مىکند.
و در حدیث دیگرى اضافه برآثار معنوى آن،خاصیت دردزدایى براى آن بیان شده است:«...و مطردةالداء عن اجسادکم» (37)
نماز شب،نشان عشق و محبت انسان به آفریدگار است و این علاقه،انسان را از خواب،جدا مىکند و به راز و نیاز نیمهشب،با محبوب وا مىدارد،و اگر آن عشق نباشد،انسان با چه انگیزهاى،در تنهایى وتاریکى،از استراحت دستبشوید و در خلوتى عارفانه،به گفتگو بامعشوق بپردازد؟
در یک حدیث قدسى از قول خداوند،مىخوانیم:
«کذب من زعم انه یحبنى فاذا جنه اللیل نام عنى،الیس کل محب یحب خلوة حبیبه؟» (38) دروغ مىگوید آنکه مدعى محبت من است،ولى وقتى شباو را فرا مىرسد،مىخوابد،آیا مگر نه اینکه هر عاشقى،خلوت با معشوقش را دوست دارد؟...
نماز شب،توفیقى مىخواهد که آنرا هم باید از خدا طلبید.
گاهى گناهان و دروغها،سبب محرومیت انسان از نماز شب مىگردد و شیرینى عبادت و نیایش،از انسان گرفته مىشود.
در حدیث است:
«ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها عن صلاة اللیل» (39) گاهى کسى دروغ مىگوید،و به همین سبب از نماز شبمحروم مىشود.
انسان،با تداوم نماز شب و تهجد و عبادتهاى شبانه،مىتواند به مقامىاز کمال و صفاى نفس و قرب به خدا برسد که چشم و گوش و دستخدایى پیدا کند(جز حق نبیند،جز حق نشنود و جز حق،عمل نکند)وبه آنجا برسد که هر دعایى کند،مستجاب گردد. (40)
برای خواندن پی نوشت روی ادامه مطلب کلیک کنید.
پىنوشتها:
1-مستدرک الوسائل،ج 1 ص 336.
2-انشراح،آیه 7.
3-مستدرک الوسائل،ج 1 ص 336.
4-و5-مستدرک الوسائل،ج 1 ص 336-
6-وسائل،ج 4 ص 1023.
7-مستدرک الوسائل،ج 1 ص 336-
8-وافى،ج 2 ص 121.
9-وسائل الشیعه،ج 4 ص 1037.
10-در اینجا بجاست که یاد کنیم از 400 شهید مظلوم ایران،که در ایام حج،در جمعه خونینمکه،در حالى که فریاد برائت از کفار و طواغیت و مستکبران جهانى بر لب داشتند و«مرگ بر آمریکا»
و«مرگ بر اسرائیل»مىگفتند،آماج گلولههاى وهابیان حاکم بر حجاز قرار گرفته و مظلومانه به شهادترسیدند(در سال 1366)-زهى تاسف که اینگونه شعارها را که الهام گرفته از آیات قرآن است و دستورقرآن،به اعلام برائت و بیزارى از مشرکان در مناسک حج مىباشد-برخى کج فهمان،مخالف حالعبادت در حج مىدانستند و مخالفت مىکردند!.
11-وسائل،ج 4 ص 1024.
12-جواهر،ج 10 ص 405.
13-وسائل،ج 4 ص 1033.
14-از جمله در:صحیح مسلم،ج 1 ص 418،صحیح بخارى،ج 1 ص 110،سنن ابن ماجه،ج 1 ص 299(در بحث تعقیبات نماز).
15- لئن شکرتم لازیدنکم (ابراهیم،آیه 5).
16-بحار الانوار،ج 83(بیروت)ص 194(در این کتاب،حدود 87 روایت و 38 آیه در باره مسئله شکر نقل کرده است-)
17-بحار،ج 83 ص 200.
18-وسائل،ج 4 ص 1071.
19-وسائل،ج 4 ص 1071،وافى،ج 2 ص 123.
20-بحار،ج 83 ص 200.
21-در بحارالانوار،تمام جلد 84،به روایات مربوط به نمازهاى مستحب اختصاص یافته وصدها حدیث در این باره نقل شده است.
22-قصار الجمل،ج 2.
23-ان للقلوب اقبالا و ادبارا-(بحار،ج 84 ص 47)
24-بحار،ج 84 ص 43،وسائل ج 3 ص 56.
25-مستدرک الوسائل،ج 1 ص 177.
26-قصار الجمل،نافله.
27-اسراء،آیه 79.
28-آل عمران،آیه 17.
29-فرقان،آیه 64.
30-ذاریات،آیه 18.
31-سجده،آیه 17.
32-بحار،ج 84 ص 136.
33-وافى،ج 2 ص 22.
34-وافى،ج 2 ص 21.
35-وافى،ج 2 ص 22.
36-وسائل،ج 5 ص 272.
37-وافى،ج 2 ص 22.
38-نقل از:مصباح الشریعه.
39-نورالثقلین،ج 3 ص 204.
40-ثواب الاعمال،ص 88-