پس از سربرداشتن از رکوع، در حالى که آماده تعظیم و کرنشى متواضعانهتر است، به خاک مىافتد.
جبهه بر خاک نهادن، نشانه بالاترین حد خضوع انسان است، و نمازگزار این حد نصاب تواضع را شایسته خدا مىداند، زیرا کرنش در برابر خدا، کرنش در برابر نیکى و زیبایى مطلق است و آن را در برابر هر کس یا هر چیز غیر خدا حرام و ناروا مىشمارد، زیرا گوهر انسانیت-که ارزندهترین متاع بازار هستى است-با این کار فرو مىشکند و انسان خوار و پست مىشود.
در همان حال که سر بر خاک نهاده و خود را غرق در عظمتخدا مىبیند، زبانش نیز با این حالت هماهنگى مىکند و با ذکرى که مىگوید در حقیقت عمل خویش را تفسیر مىکند.
سبحان ربى الاعلى و بحمده (1) -پاک و پیراسته استخداوندگار من که برترین است و من ستایشگر اویم.
خداوندگار برترین، خداوندگار پیراسته و پاک، و تنها دربرابر چنین موجودى است که سزاوار است انسان زبان به ستایش بگشاید و جبهه به خاک بساید.
پس سجده نماز، به خاک افتادن در برابر یک موجود ناقص و ضعیف و بىمقدار نیست، همچون به خاک افتادن در برابر بتهاى پوشالى و قدرتهاى پوک.به خاک افتادن در برابر برترین و پاکترین و گرامىترین است.
نمازگزار با این حرکت عملا فرمانبرى و اطاعتخود را از خداى حکیم و بصیر اعلام مىدارد و پیش از همه این تسلیم و فرمانپذیرى را به خود تلقین و یادآورى مىکند.و چنانکه دانستهایم، پذیرش همین«عبودیت مطلق در برابر خدا»است که قید و بند عبودیت هر کس و هر چیز دیگر را از آدمى برمىدارد و او را از اسارتها و زبونیهایى که بر او تحمیل شده است رها مىکند.
مهمترین اثرى که باید از این دو ذکر، ذکر رکوع و سجود، انتظار داشت آن است که به نمازگزار بیاموزد که در برابر کدام موجود باید تسلیم و خاضع و ستایشگر بود و این به معناى نفى این همه در برابر هرچه و هرکه جز اوست.و شاید به همین موضوع اشاره مىکند حدیثى که از قول امام علیه السلام مىگوید:«نزدیکترین حالات آدمى به خدا، حالتسجود است.» (2)
پىنوشتها:
1.به جاى این ذکر مىتوان گفت:سبحان الله سبحان الله سبحان الله.
2.اقرب ما یکون العبد الى الله و هو ساجد.سفینة البحار، ج 1، ماده سجد.