به جز نمازهاى واجب روزانه(17 رکعت)،نمازهاى دیگرى هموجود دارد که انجام آنها مستحب است و بسیار ثواب دارد و چون ایننمازها،اضافه بر نماز واجب است،به آنها نافله و نوافل گفته مىشود(نفل،به معناى زاید و افزون است).
تعداد رکعتهاى نمازهاى مستحب،دو برابر رکعات واجب،یعنى34 رکعت است،بدین شرح:
1- نافله نماز صبح،دو رکعت،قبل از نماز صبح،
2- نافله نماز ظهر،هشت رکعت،قبل از نماز ظهر،
3- نافله نماز عصر،هشت رکعت،قبل از نماز عصر،
4- نافله نماز مغرب،چهار رکعت،بعد از نماز مغرب،
5- نافله نماز عشاء،دو رکعت نشسته،بعد از نماز عشاء.
6- نافله شب،یازده رکعت،پیش از اذان صبح،که هشت رکعت آن«نافله شب»نام دارد،دو رکعتش به نام«شفع»،و یک رکعت دیگرشبه نام«وتر»است. (21)
در حدیث است که:نمازهاى نافله،به منزله هدیه است و در هرصورت،پذیرفته مىشود. (22)
با همه تاکید و تشویقى که در باره انجام نمازهاى مستحبى است،اداى آنها باید از روى علاقه و عشق باشد و انسان،بر خودش آنها راتحمیل نکند.سعى کند که ابتدا،آمادگى روحى و علاقه و کشش قلبىبیاید،آنگاه به انجام آنها بپردازد.
امام رضا(ع)فرموده است:دلها،گاهى اقبال و آمادگى دارند،وگاهى نه.عبادات را وقتى که دلها آماده است انجام دهید. (23) به همین دلیل،در نمازهاى مستحب،برخى ارفاقها و تسهیلاتىوجود دارد که در نمازهاى واجب نیست.این آسانگیرى،براى جذببیشتر افراد است.از جمله اینکه:
1- نماز مستحب را،هم مىتوان ایستاده خواند،هم نشسته.
2- در نماز مستحب،مىتوان فقط سوره حمد خواند و به رکوع رفت.
3- در نماز مستحب،شک میان رکعت اول و دوم،نماز را باطلنمىکند و نمازگزار مىتواند تصمیم بر هر کدام بگذارد.
4- انجام کم و زیادهاى اشتباهى در نماز مستحب،سجده سهوندارد.
5- براى نمازهاى واجب،بهتر است انسان به مسجد برود ولى در بارهنوافل،چنین دستورى نیست.
این سادهگیرىها براى تشویق افراد به این عبادتهاى سازندهاست.حتى اگر نماز مستحب را کسى در وقتش نتوانستبخواند،قضاىآنرا مىتواند انجام دهد،که در اینصورت،طبق حدیث، خداوند به فرشتگان مباهات کرده و مىفرماید:به بندهام بنگرید!چیزى را که بر اوواجب نکردهام،قضا مىکند!(و در حدیث دیگرى افزوده شده که:شمارا شاهد مىگیرم که او را آمرزیدم) (24)
در حدیثى آمده:نماز نافله،جبران کننده نواقصى است که درنمازهاى واجب است. (25) و... همچون صدقهاى است که انسان مىپردازد. (26)
سپاس نعمتهاى حقتعالى،نشان معرفت و ادب و بندگى است.درآیات و روایات،به مسئله شکرگزارى از نعمتها،بسیار سفارش شده واینکه یاد نعمتها،محبت انسان را به خدا زیاد مىکند و نعمتهاى الهىرا مستدام و افزون مىگرداند. (15)
گرچه شکر نعمتها،از توان و طاقتبشر بیرون است،ولى انسانباید به هر قدر که مىتواند، سپاسگزارى احسان و نعمت و نیکى پروردگارباشد.یکى از شکلهاى شکر،سجده بر خاک کردن و پیشانى بر خاکنهادن در برابر خداوند و شکر گفتن اوست.
و«سجده شکر»یکى از تعقیبات نماز به حساب آمده است. (16) مرحوم علامه مجلسى،تمام جلد 83 بحار الانوار را(جز چند صفحه آخر)
به روایات تعقیبات نماز اختصاص داده و 63 حدیث،پیرامون سجده شکر،از ائمه اطهار(ع) نقل کرده است.
سجده بعد از نماز،شکرانه توفیق انجام نماز است. (17) در سجده شکر،سه مرتبه«شکرا لله»کافى است،ولى در حدیثاست:اگر انسان به طول یک نفس،«یا رب،یا رب»بگوید:خداوند به او خطاب مىفرماید:«لبیک!ما حاجتک؟»حاجت تو چیست تا انجامدهم؟ (18)
ای خدایی که در این نزدیکی
زیر سجاده کنار گلدان
نزد آن کاج بلند
ایستاده به من مینگری
دوستت دارم
که تو را میخوانم
با همه احساسم
نه به این خاطر که من از باغچه گلی برچینم
نه تو را میخوانم که برای شادی
نه برای سرافرازیم از بهر کلاس
که "تو"را میخواهم
مرهم قلب شکسته
قوت بازوی خسته
که ز جابرخیزم
که بگویم هستم
و"تو"رامیخوانم
به چه عنوان گویم
من" تو" را میخواهم
شاید این دل ز برای تو چنین میخواند
شاید این اشک روان شوق دیدار چنین دیده ولی
"تو"چرا پنهانی؟
ز چه من خواب روم؟
شوق دیدار تو دارم اما
ز که پرسم نشان دل را
به چه سو بهر تجسس بروم؟
دل من میگوید تو مرا می بینی
پس چرا می لرزم؟
زانوانم سست است
ای همیشه یارم
قلب من تاریک است
مثل معدن سخت است
دل من از سنگ است
مثل یک شمشیر است
یا مرا خواهد کشت
یا ترا خواهد برد
تو مرا میخوانی
یاریم میداری
گوش من معیوب وچشم من هم کور است
اشک من ارزان است
غم من اندوه است
سخن راست من الله است
کفر و ایمان همگی یکرنگند
تو همه میدانی
تو مرا میبینی
سوی من میایی
پشت در میمانی
"من" تو را میرانم
تو همانی که به من نان دادی
آسمان را دادی
یک سبد پر ز گلابی دادی
تو به من بخشیدی
شب و خورشید و دلی پرآواز
من تو را میبینم
تو خدایی
تو همان مردک پیری که به من خرما داد
تو همان احساسی که به من یاری داد
تو همان آقایی که میاید یکروز
ازسوی قبله من
معدن عشق و وفا
من تو را میبینم
شوق پرواز تو دارد این دل
ای خدا کار من این است تا شب
دل من بهر نوایی تنگ است
خاطرم آسوده که تو این جا هستی
و مرا میبینی
نگهت سوی من است
این مبالات من است
سر من بهر رضایت خم و دل
بهر یک جرعه می سوی کمال آمده است
ای خدا تنهایم
بنگر غمهایم
این دل پر آهم
دست دل من بهر نیاز آمده است
من تو را میخواهم
تو بیا تا شود این جا یکسر
پر ز عطر ونفست
پر زآوای مسیحای زمان
حجت ابن الحسن آن کارگشا
قله درد و غم ما بشکن
مهر وسرسبزی وایمان
تو به ما عیدی ده
من هنوز منتظرم
تا بیاید آن روز
جمعه ای نزدیک است
آسمان پر بگشا
منتظر میاید منتظر میاید
این شعر از سروده های خودم است.
البته من خودمو شاعر نمیدونم برای همین می دونم کاستی های زیادی داره.
پس با نظرات گرمتون کمکم کنید تا کاستیهاشو برطرف کنم.
غیر از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت(که به آنها اشاره خواهدشد)پاداشهاى عظیمى براى آن بیان شده که در اینجا به بعضى ازروایات،اشاره مىشود. از رسول خدا(ص)نقل شده که:«من سمع النداء فلم یجبه من غیرعلة فلا صلاة له» (1) نماز کسى که صداى اذان را بشنود و بى دلیل،در نماز جماعتمسلمانان شرکت نکند،ارزشى ندارد.
در حدیث،تحقیر نماز جماعت،به منزله تحقیر خداوند بشمار آمدهاست:«من حقره فانما یحقر الله» (2) شرکت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بیمه مىکند. (3) و براى هر گامى که به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثوابو حسنه در نظر گرفته شده است. (4) همین که کسى براى شرکت در نماز جماعت از منزل خارجمىشود،یا در مسجد،در انتظار نماز جماعتبه سر مىبرد پاداش کسىرا دارد که در این مدت،به نماز مشغول بوده است. (5) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بیشتر باشد،پاداش آن بیشتراست.این کلام رسولخداست که فرمود:«ما کثر فهو احب الى الله» (6) حدیث جالبى در بیان فضیلت نماز جماعت است که قسمتى از آندر رسالههاى عملیه هم ذکر شده است.ترجمه تمام حدیث چنین است:
برای خوانن ادامه مطلب روی کلمه ادامه کلیک کنید.